عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1398
بازدید : 115
نویسنده : زینالی

ارش البکاره چیست؟

ارش در حقوق به معنای نوعی دیه است که در قانون از قبل تعیین نشده‌ است. تعیین ارش معمولاً با کارشناسی پزشکی قانونی و رأی دادگاه است.زنای به عنف و اکراه که موجب اعدام مرد زناکار است در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می‌شود و درصورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می‌گردد.و همچنین براساس ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرّر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می‌شود و در صورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می‌گردد.

 طبق قانون اگر مردی بدون عقد کردن زنی و در اصل به زور با زنی رابطه جنسی برقرار نماید (که تجاوز محسوب میشود چرا که زن اکراه داشته و تمایل به این رابطه نداشته است) در اینصورت باید به زن مهرالمثل پرداخت کند، یعنی مهریه ای که در عرف جامعه برای زنان هم شأن وی تعیین میگردد. حال اگر در این رابطه جنسی پرده بکارت دختر هم از بین برود ارش البکاره (خسارت بکارت) هم باید پرداخت شود. پارگی پرده بکارت یا از بین رفتن آن از نظر علمی نقص عضو محسوب نمیگردد ولی در قوانین مجازات در همه کشورها ازاله بکارت، در موارد جنسی که موجب شکایت گردد، مجازات سنگینی دارد. جریمه ی ازاله بکارت در موارد غیر جنسی، مانند تصادفات یا حوادث نیز در قوانین مجازات اسلامی پیش بینی شده است. با توجه به موازین شرعی و قانونی ارش البکاره برابر یک مهر المثل است که در تمام موارد با نظر کارشناس تعیین می گردد. اگر میزان مهرالمثل بیش از دیه ی کامل زن باشد، بیشتر از یک دیه ی کامل تعلق نمیگیرد و محاسبه نخواهد شد.

ارش البکاره با مهر المثل چه تفاوتی دارد ؟

مطابق تعریفی که در ترمینولوژی حقوق از این موضوع صورت گرفته است مهرالمثل عبارتست از مالی که پس از وقوع نزدیکی و قبل از تراضی به مهرمعین به حسب شرافت و اوضاع و احوال زوجه به او داده می شود ( جعفری لنگرودی ، ترمینولوژی حقوق، صفحه ۷۰۲ ) امام (ره) درتحریر الوسیله جلد چهارم مساله ۵ صفحه ۵۸۴ و صاحب جواهر درجواهر الکلام اعتقاد دارند که مقصود از ارش البکاره همان مهرالمثل می باشد .

هرچند که امام ( ره ) درجلد دوم استفتاآت خودشان صفحه ۴۰۵ نظری دیگر می دهد بدین نحو که اگر مکرَه باکره باشد آیا علاوه بر مهر و دیه ، ارش بکارت نیز برای او واجب می باشد ؟ محل تردید است واحوط این است . که از این نظر چنین به دست می آید که امام ( ره ) قائل به تفصیل بین مهرالمثل و ارش البکارهشده اند .

از دیگر سو آیت الله شیخ صادق روحانی نیز درمجموعه استفاآت خویش اینگونه بیان می دارد که : درموارد ثبوت مهرالمثلارش البکارهمعنی ندارد ، زیرا مراد از مهرالمثل مهر باکره است که با دخول بکارت زائل شده است وقهرا زیادتر ازمهرالمثلثیبه است ، پس ارش البکارهدرهمان مهرالمثل ملاحظه می‌گردد.

شرایطی که از مهر المثل باید بدانید

 به موجب ماده «۱۰۹۱» قانون مدنی برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به امثال و اقران و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.

  1. الف) به موجب ماده «۱۱۰۰» قانون مدنی، در صورتی که مهرالمسمی (مهری که زن و مرد در هنگام عقد ازدواج با تراضی تعیین می‌کنند) مجهول باشد، مالکیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، مگر اینکه صاحب مال اجازه و تنفیذ کند. این ماده شامل دو بخش است:
    1. به موجب این ماده اگر مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد و مثل آن نیز معلوم نباشد، در این صورت زن مستحق مهرالمثل خواهد بود.
    2. اگر مهر المسمی، مال غیر باشد و صاحب مال آن را اجازه (تنفیذ) نکند در این صورت زن مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، چراکه تعیین مهر از مال دیگری یک معامله فضولی و غیرنافذ است که مالک می‌تواند آن را رد یا تنفیذ کند که در صورت تنفیذ، مهر صحیح و در صورت رد، مهر باطل خواهد بود و زن می‌تواند مثل یا قیمت آن را از مرد مطالبه کند
  2. ب) به موجب ماده «۱۰۸۷» قانون مدنی اگر در نکاح دایم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، نکاح صحیح است و طرفین می‌توانند بعد از عقد، مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین، بین آنها نزدیکی واقع شود، زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود؛ با این توضیح که گاهی مقصود آن است که نکاح بدون مهرالمسمی باشد نه اینکه هیچ‌گونه مهری در آن وجود نداشته باشد، این‌گونه شرط صحیح است و بعد از نزدیکی زن مستحق مهرالمثل خواهد بود.گاهی مقصود آن است که زن هیچ‌گونه مهری نداشته باشد که این شرط باطل است زیرا مخالف مقصود قانون‌گذار برای حمایت از زن است اما لطمه‌ای به اساس عقد نکاح نخواهد زد زیرا مهریه یک امر تبعی است و به اساس عقد نکاح خدشه‌ای وارد نخواهد کرد؛ ضمن اینکه به موجب ماده «۱۰۸۸» قانون مدنی اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد، زن مستحق هیچ‌گونه مهری نخواهد بود
  3. ج) مورد دیگری که زن مستحق مهرالمثل خواهد بود به موجب ماده «۱۰۹۹» قانون مدنی است که می‌گوید: در صورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است؛ یعنی اگر نکاح باطل باشد ولی زن از این امر بی‌اطلاع بوده و آن را درست می‌پنداشته چنانچه در این مورد بین آنان نزدیکی واقع شود، زن استحقاق گرفتن مهرالمثل را دارد
  4. د) مورد بعدی که زن را مستحق گرفتن مهرالمثل می‌کند، مستند به ماده «۱۰۹۳» قانون مدنی است که می‌گوید: هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر بعد از نزدیکی با زن، وی را طلاق دهد، در این صورت زن مستحق مهرالمثل خواهد بود

 

سوالی که ممکن است مطرح شود، آن است که در صورت استحقاق زن به تعیین مهرالمثل، چه زمانی را باید در نظر گرفت، زمان عقد یا زمان نزدیکی؟ جواب آن است که تعیین میزان مهرالمثل باید به قیمت زمان نزدیکی باشد و با توجه به ارزش‌های آن زمان تعیین شود، چراکه در آن روز است که مهرالمثل بر ذمه شوهر ثابت و واجب می‌شود

قانون برای ارش البکاره

نکته ای که در مورد ارش البکاره باید در نظر بگیرید این است که دیه در صورتی پرداخت می شود و فرد محکوم خواهد شد که ازاله ی بکارت با حیله و تزویر و بدون تمایل قلبی دختر بوده باشد در حالی که مهرالمثل ،مسئله ای کاملا قانونی است و با تراضی طرفین تعیین می شود.

مستفاده ازماده ۱۵۰ قانون دیات آن است که دیه پاره کردن عمدی پرده بکارت مهرالمثل است (دیه کامل زن مذکور در آن ماده بابت پاره کردن مثانه است) و چون از جهت میزان دیه فرقی بین عمد و غیر عمد نیست لذا بطور کلی دیه پرده بکارت چه عمدا چه من غیر عمد همان مهرالمثل می باشد

از بین بردن پرده بکارت دختر با انگشت یا چیز دیگر در صورتیکه موجب پاره شدن مثانه و عدم امکان ضبط ادرار باشد مشمولی ماده۱۵۰ قانون دیات است و علاوه بر دیه کامل زن، مهرالمثل نیز دارد. اما اگر منتهی به پاره شدن مثانه نباشد بنا بر مستفاد از ملاک همان ماده فقط مهرالمثل به آن تعلق می گیرد و در هر دو صورت چنانچه این عمل بوسیله اجنبی و غیر مجاز انجام شده باشد طبق ماده ۲۰۸ مکرر قانون مجازات عمومی مرتکب تعزیر خواهد شد.

 

 

 



:: برچسب‌ها: ارش البکاره , مهرالمثل , ,
تاریخ : دو شنبه 14 مرداد 1398
بازدید : 116
نویسنده : زینالی

 

توهین و افترا از جرائم قابل پیگرد قانونی هستند و قانون گذار برای این جرائم مجازات در قانون پیش بینی کرده است.

توهین و افترا چیست؟

این سوالی ست که احتمالا مردم تعریف‌‌ های متفاوتی از آن در ذهن خود دارند و این جرائم قانونی را با تعریف‌‌های عرفی خود ارتباط ‌‌می‌دهند. اما در حقیقت جرم توهین وافترا در نظر قانون گذار ‌‌می‌تواند کمی متفاوت با فرم عرفی آن باشد و بالطبع مجازات توهین و افترا نیز بر همان ترتیب تعریف شده در قانون اتفاق خواهد افتاد.

جرم توهین نیز همانند سایر جرائم زمانی وقوع پیدا می‌کند که دارای سه رکن قانونی، مادی و معنوی باشد و جهت وقوع جرم، وجود هر سه عنصر مذکور الزامی است و در صورتی که هرکدام از عناصر مذکور وجود نداشته باشند، جرم محقق نخواهد گردید.

ارکان تشکیل‌دهنده جرم توهین

  • عنصر قانونی بودن جرم

اصل قانونی بودن جرم و مجازات اقتضاء دارد که مقنن تمامی اعمال و رفتار مجرمانه را در مواد قانونی مربوطه تبیین و تشریح نماید تا حد امکان از اعمال سلیقه و استبداد قضات کاسته شود. در مواد ۶۰۸ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) مقنن احکامی در خصوص جرم توهین وضع نموده است. متن مواد به شرح ذیل است:

  • ماده ۶۰۸ ق.م.ا : توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد بهمجازات شلاق تا (۷۴) ضربه و یا پنجاه هزار‌تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.
  • ماده ۶۰۹ ق.م.ا: هر کس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شرکت‌های دولتی و شهرداری‌ها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید بهسه تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می‌شود.
  • عنصر مادی جرم توهین

آن قسمت از جرم که نمود و ظهور بیرونی و خارجی پیدا می‌کند به‌عنوان عنصر مادی جرم شناخته می‌شود که مشتمل بر رفتار مجرمانه، موضوع جرم، شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم است که در ذیل به توضیح در خصوص هرکدام خواهیم پرداخت.

رفتار مجرمانه

در تعریف رفتار مجرمانه آمده است که: «عمل یا رفتاری است که قانون حالات مختلف آن را از جمله انجام یا عدم انجام آن، وضعیت یا حالت و … حسب هر جرم اعلام و برای آن مجازات تعیین نموده است.» که ممکن است به شکل‌های ذیل نمود پیدا کند.

  • الف) فعل: که بر دو قسم مادی یا معنوی تقسیم می‌شود. از مصادیق فعل مادی می‌توان به کشتن، بردن، انتقال دادن اشاره کرد و رفتارهای چون: توهین، فریاد زدن، ترساندن از مصادیق عنوان مجرمانه به‌صورت فعل مثبت معنوی است.
  • ب) ترک فعل: به‌عنوان عنوان فعل منفی نیز مشهور است که اصولاً به‌صورت مادی تحقق می‌یابد؛ مانند نبستن در، انجام ندادن یک عمل و … البته ممکن است به‌صورت معنوی نیز تحقق یابد؛ مانند اینکه نگهبان بانک پلیس را از وضعیت سرقت مطلع نمی‌کند.
  • ج) فعل ناشی از ترک فعل: به نوعی، به نتیجه رفتار مجرمانه ناشی از فعل منتفی گفته می‌شود؛ مانند اینکه مادری به فرزند خود شیر نمی‌دهد تا او بمیرد، در صورتی جرم محسوب می‌شود که مقنن صریحاً به این نتیجه تصریح کند.
  • د) حالت: رفتار مجرمانه‌ای که مربوط به وضعیت روحی و روانی یا جنایی شخص است؛ مانند ولگردی یا اعتیاد یا فاحشگی. عنصر مادی جرم توهین، مطابق مواد ۶۰۸ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) اعم از ساده یا مشدد به یکی از افعال مثبت معنوی از جمله «فحاشی یا استعمال» می‌باشد. آنچه در مورد «رفتار مجرمانه» باید بدانیم؛
    • اولاً: صرف خشونت در رفتار توهین محسوب می‌شود؛
    • ثانیاً: نوع رفتار توهین‌آمیز را عرف جهت شخصیت توهین شونده تعیین می‌کند.

 

برای تحقق جرم افترا چند شرط لازم میباشد؟

  1. صراحت انتساب: یعنی مرتکب باید جرمی را صریحاً نسبت دهد مثلا بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است ولی بکار بردن کلمات و واژه هایی مثل جانی و بزهکار جرم افترا نبوده و ممکن است جرم توهین محسوب شود.
  2. عدم توانایی اثبات جرم از طرف افترا زننده: هر گاه افترا زننده بتواند اثبات نماید که طرف مقابل که مخاطب افترا بوده مرتکب جرم انتسابی شده است جرم افترا صورت نگرفته است.
  3. انتساب جرم به دیگری: نسبت دادن اعمالی که جرم نیست ولی برخلاف شرع است جرم افترا نیست برای مثال اگر کسی را متهم به بی تقوایی یا بی عدالتی کنیم جرم افترا صورت نگرفته است.

 

شکایت توهین و افترا اگر توسط وکیل انجام شود چه مزایایی دارد؟

  1. مدت زمان اثبات جرم توهین و افترا کمتر میباشد.
  2. نیازی به حضور شاکی در دادگاه نخواهد بود.
  3. وکیل میتواند بعد از محکوم شدن فرد توهین کننده و یا مفتری، اقدام به اجرای مجازات ایشان کند.
  4. وکیل میتواند رضایت و یا عدم رضایت شاکی را اعلام نماید و نیازی به حضور شاکی برای اعلام رضایت نخواهد بود.

 



:: برچسب‌ها: توهین , شکایت افترا , رفتار مجرمانه , جرائم , ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفتر وکالت (بنیاد بین المللی حقوقی سنا) و آدرس lawsena.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 59
بازدید کل : 5796
تعداد مطالب : 273
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com